یک قدم جلوتر

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یده

یک قدم جلوتر

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یده

یک قدم جلوتر

یکى از شما دوستان گفتید که نسل کنونى کشور و ملت ما، از نسل اولِ انقلاب کمتر نیستند، این حرف من است؛ بنده هم همین عقیده را دارم و بارها هم گفته‌ام و به این معتقدم. شما جوانهاى نسل امروز، در بخشهاى مختلف نشان دادید که یک قدم جلوتر رفته‌اید؛ یعنى نسل جوان ما یک قدم به جلو حرکت کرده است؛ منتها کوره‌ى جنگ تحمیلى و دفاع مقدس و آن حال و هواى عجیب، یک تأثیرات طبیعى‌اى دارد. اگر آن وضعیت، امروز هم پیش میآمد، آن وقت معلوم میشد که جوانهاى ما چقدر در زمینه‌هاى معنوى پیش رفته‌اند. و ما امروز داریم این را مشاهده میکنیم؛ هم در دانشگاهها و هم در بیرون دانشگاه‌ها. بنابراین علم را باید با دین و اخلاق توأم کرد.
امام خامنه ای

کلمات کلیدی

ssd

زندگی شما چگونه می گذرد...!!

چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن ارحیم

اغلب ما در زندگی  شده است که بین 2راهی ها,3راهی ها,وبرو بالا راه ها گیر کرده اید.گاهی چپ می رویم , گاهی راست می روید .بالاخره هر راهی را می روید جز آن راهی را که باید می رفتید.گاهی بین خوب وبد شک می کنیم شاید هم بین خوب تر وخوب یا بدو بدتر.یا حتی نمی دانید بین دنیا وآخرت کدام را انتخاب کنیم.حتی فکر می کنیم  که راه دنیا وآخرت راهی جداست ومانند 2راهی می ماند.در حالی که باید بپذیریم که  باید از دنیا به آخرت رسید.یعنی دنیا وآخرت یک کوچه است  که ابتدای آن دنیا وانتهای آن آخرت است.پس باید در اطرافمان ,در میان گمشده هایمان به دنبال چیزی باشیم که هم به ابتدای راه عشق وهم به انتهای راه دل معنا بدهد.برنامه ی زندگی ویا قوانین زندگی بشر که از آن به عنوان دین یاد می کنید ما را به سمتی می بردکه هم دنیا یمان تامین بشود وهم آخرت را.نمی شود حتی یک طرف را از این معادله حذف کرد,یعنی بگویی  فقط دنیا وآخرت هیچ وبر عکس.ولی حقیقت آن است که آخرت باید در اصل کار بگیرد.مانند پول واقتصاد است که این 2هدف نیستند ولی وسیله ی بشر برای رسیدن به هدفش است.بنابر این دنیای تو باید وسیله ای برای آخرتت باشد,آخرت هدف است.شما در دنیای رنگارنگ میوه ها نظری بیاندازید.یکی کال است,یکی گندیده است,یکی لک دارد,یکی هم کرم خوده است والبته بعضی هم رسیده وآبدار اند.هر کدامشان یک نقصی دارند.ولی همین میوه های نارس اگر به مدیریت یک باغبان دلسوز به در آیندمی توانند از بهترین میوه های سر سفره ات باشند.آری میوه ی نارس برای نارس  ماندن زندگی نمی کند اوزندگی می کند تادر چشم مردم بیاید,این است هدف یک سیب.انسان از میوه آن هم از نوع نارس که کم تر نیست.سیب در جهت هدف خود رنگ ها عوض می کند اما صورت کدام انسان برای دلدار خود از اشک شسته شده است؟انسان هم مانند سیب زندگی نمی کند که نارس بماند.اوزنده است وامید دارد برای رسیدن برای این که خوردنی بشود.برای این که خوش مزه بشود.

اما این انسان برای این که در چشم خدا خوردنی بشود به یک باغبان احتیاج دارد.درست می گویی انبیا وامامان باغبانان دل سوز بشرند.تکرار می کنم آن ها دل می سوزانند برای تمام بشر.آن ها زنده اند به زنده ماندن ما.او دوست دارد همه از بندگان آبدار خدا بشوند.بگذریم.

گاهی شده است که کارنامه ی دانشمندان وبزرگان را نگاهی می کنی وبعد از آن با تعجب می گویی این بابا عجب مخی داشته است ویا شده است که به بچه درس خوان کلاست

لقب شامخ خر خوان را داده ای.بعضی از سوال هایی که باآن مواجهید یابعدا باآن مواجه می شوید,آن است که عقل چیست؟ باعقلم در مورد چه چیز هایی باید فکر کنم؟باید در چه جایی از آن استفاده کنم؟اگر به همه ی این سوال ها جواب داده شود دیگر تمام فکر مان به آن طرف نمی رود که چه زمانی پوسته پرتغال را بیاندازم که دقیق تر بر سر بچه خر خوان کلاسم بیافتد؟یااز کی شروع کنم وسوتی های معلمم را بنویسم وبعداز آن کلی با دوستانم بخندیم؟البته قرار نیست در این صفحه بگوییم در باره ی چه چیزی باید فکر کردفقط می خواستم این مشکل را بیان کنم.این از حیث عقل.

زمانی شده است که گذشته هایت را یاد می کنی.دیروز چرا لحن سخنم این گونه بود؟ای کاش جور دیگری در جمع صحبت می کردم,حالا خیال می کنند منظور بدی داشتم.یا در خافا باخودت می گویی ای بابا این چه اخلاقیه که من دارم اخلاق بز از من بهتره,یک جایی هم که می آییم صحبت کنیم همان موقع دویدنمان می گیرد,اگر چیز دیگری نگیرد.تو جمع هم که می خواهیم حرف بزنیم یک هو میریم روی ویبره.

یا حتی شده است که برای کاری که در آینده می خواهی آن را انجام دهی خودت را تنظیم می کنی.مثلا می گویی فردا که می روم آن جا لحن سخنم این گونه باشد,یا فردا از پدرم چگونه عذر خواهی کنم و.....

تا این جا هم شد حیث اخلاق.پس تا حالا 2حیث را گفتیم:1-حیث عقل2-حیث اخلاق.

حیث بعدی که خیلی برای آن وقت می گذاریم حیث ظاهر است.

همان حیثی که برایش خرج های زیادی می کنی.شده است ساعت ها روبه روی آیینه می ایستی وفقط به یک تار مویت ور می روی چرا؟چون نیم ساعت موهارازده بودی بالا بعد دوباره آمده اند پایین وآن قدر جلوی آیینه می ایستی که آیینه خجالت می کشد.وهمین طور چیز هایی دیگر که دوستم بهتر از من می داند.این هم حیث ظاهر.

شاید حوصله تان به تنگ آمده باشد وباخودت بگویی این حیث ها را گفتی که تهش چه بشود؟توانگار بیکاری زده به مخت و....

اما دوستم بداند که همه ی این ها را گفتم که بگویم تمام آن قوانینی که دینت آن ها را وضع کرده فقط در عرصه ی سیاست ها واقتصاد واجتماعیات نیست,اگر چه این ها هم از اهمیت خودشان بر خوردارند.اما مگر می شود آن دین به تو نگوید چگونه فکر کن وچگونه اخلاقی داشته باش وبا چه تیپی بیرون بیا؟شاید بگویی آخر این ها چیزها ی بی ارزشی است که تو می گویی, دین را به ظاهر وعقل وفهم چه,دین را بگذار در مساجد برای پیر مرد ها.اما دوستم بدانداگر این ها چیز های بی ارزشی بود چرا باید در دینت به آن اشاره شده باشد؟این را بدان امکان ندارد چیزی در کمال انسانی ات تاثیر داشته باشد ولی دین به آن اشاره نداشته باشد.

اگر چه قرار نیست من در این جا بگویم چگونه باش وچه کار کن,ولی دوست دارم این را به عزیزم بگویم که اگر از اخلاقت بیزار شده ای,اگردیگر از خودت خسته شده ای ودنبال کاری می گردی که سرت به آن جمع باشد واز علاف بودن در کوچه ها وپس کوچه ها حالت به هم می خورد,اگر دیگر خسته  ای از بس هر روز یک تیپ وقیافه ای می زدی وبرای دیگران لباس می پوشیدی,فقط می دانم یک راه پیش روی من وتوست وآن عمل به دین است.

من فقط یک چیز را می دانم وآن این است که تو برو دنبال اسلامی که خیلی ها آن را نمی شناسند,حتی بعضی از خود روحانیون.آن اسلام جواب خستگی ات رامی دهد.

بگذار برای شناخت بهتر این اسلام یک کتاب را به شما معرفی کنم.این کتاب را بخوان که هیچ کتابی که بر روی جلدش نوشته شده اسلام شناسی به پای این کتاب نمی رسد,مطمئن باش.

اسلام ناب از دیدگاه امام خمینی.»

یاعلی مدد.

 

 

  • مصطفی شمس

نظرات  (۲)

سلام فرهنگی! اینجا را هم ببین:bipelak16.blogfa.com

سلام ..

چقدر این بوته جقه ها آشنا هستن!!

تشکرات فراوان مارا پذیرا باشید..

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی