پرسش و پاسخ
بسم الله
بشنو وباور....... ، بکن
نکاتی چند از بیانات اخیر امام خامنه ای را به صورت پرسش و پاسخ از ایشان، وظیفه ی خود می دانم به گوش شما وخوانندگان محترم برسانم.
*پرسش:به نظر شما وظیفه ی علما چیست؟
پاسخ: در نظام اسلامى وظیفهى علما فقط گفتنِ مسئلهى نماز و روزه نیست، مردم را بیدار میکنند، هوشیار میکنند، حقایق را به مردم میگویند، بصیرتافزایى میکنند.
*پرسش:شما مسائل کنونی عالم و جهان را چگونه می بینید؟
پاسخ:یکی این که امروزه آرامش ظاهرى جبههى مسلط جهانى - یعنى همین قدرتهاى سنتىاى که در دنیا حاکم بودند، چه قدرت آمریکا، چه قدرتهاى اروپایى؛ که یک آرامشى داشتند اینها از لحاظ اقتصادى، از لحاظ رسانهاى، از لحاظ استقرار اجتماعى در داخل کشورهایشان و یک آرامشى بظاهر بر زندگى اینها حاکم بود - امروز بههم خورده، نشانههاى این بههمخوردگى را انسان میبیند.
اینها مجهز بودند و هنوز هم هستند، هم به پول، هم به سلاح، هم به ابزارهاى تبلیغاتى، و نیز به علم. بنابراین قدرتى که با این چند چیز مجهز است، باید دیگر خیالش راحت باشد و آرامشى بر آنها حاکم باشد و بود؛ولی این آرامش که سالهاى متمادى بر اینها حاکم بود؛ امروز این آرامش به هم خورده است.
*پرسش:در چه عرصه هایی آرامش خود را از دست داده است؟
پاسخ: در چند عرصه این آرامش به هم خورده؛ اولاً در عرصهى اقتصادى - که مهمترین امتیازشان پیشرفت اقتصادى و رشد اقتصادى بود - میبینید که وضع چهجورى است: هم اروپا دچار بحران اقتصادى است، هم آمریکا دچار بحران اقتصادى است؛ آن اقتصاد مستقر، امروز نشانههاى ورشکستگى را دارد در خودش نشان میدهد. در خود آمریکا این رئیس جمهور فعلى - از دورهى اولى که به ریاست جمهورى رسید - وعدهى بیمهى خدمات درمانى همگانى را به مردم داد، [اما] تا امروز که حدود شش سال از آن روز میگذرد، هنوز موفق نشده این کار را انجام بدهد؛ یعنى کشورى با آن همه امکانات مالى و با آن همه منابع، وعدهاى را رئیس جمهور به مردمش داده و نتوانسته این وعده را عمل کند؛ اینها است دیگر.در عرصه اخلاقی تمدن کنونى غرب بر اساس پاسداشت انسان بهوجود آمد؛ بر اساس اومانیسم و اصالةالانسانیه همهى این تمدن بنا شده است؛ معناى آن این است که "انسانیت"، عنصر اصلى و هدف اصلى و قبلهى اساسى براى این تمدن خواهد بود؛ولی امروز در نظام تمدنى غرب، انسانیت پامالشده است و حقاً و انصافاً دچار شکست شدهاند. حمایت صریح از تروریسم. خب ملاحظه میکنید دیگر در همین قضایاى منطقه، کسانى هستند که جگر طرف را از سینهاش درمىآورند و جلوى دوربین تلویزیونها گاز میزنند، قدرتهاى اروپایى هم مىنشینند در اروپا، منتها احتیاط میکنند و نمیگویند ما به او کمک میکنیم، میگویند ما به این جبههى معارض کمک میکنیم؛ این جورى است دیگر؛ یعنى صریح از تروریسم، آن هم تروریسم خشن، وحشى، سبُع، (۳) اینها حمایت میکنند.
به مقدسات اهانت میکنند و آسان و بهعنوان آزادى، مقدسات را، چهرههاى نورانى را ملکوک(۴) میکنند، مورد اهانت قرار میدهند؛ پیامبران را، بزرگان را، نه فقط پیغمبر ما را، همهى پیغمبران را. گفتم به بعضى از مسئولین فرهنگى که متأسفانه خیلى از مسئولین فرهنگى ما، با مسائل فرهنگى، در میدان مرتبط نیستند [که مثلاً] کتاب بخوانند، کتابهاى گوناگون را ببینند؛ غالباً برکنارند. گفتم که اینها به حضرت موسى اهانت میکنند، به حضرت عیسى اهانت میکنند، به پیامبران بزرگ اهانت صریح میکنند؛ این امروز وجود دارد. بنابراین در جبههى اخلاقى هم این جبههى مستکبرى که اوضاع دنیا را کنترل میکرد، شکست خورده است. در عرصهى منطِق هویتى هم این تمدن و پاسداران این تمدن شکست خوردهاند، چون پایههاى علمى تمدن مادى غربى یکى پس از دیگرى دارد فرومیریزد. در عرصهى اعتبار و آبروى جهانى هم که انصافاً امروز براى جبههى استکبار آبرویى باقى نمانده، یعنى سرجمع جنایتهاى دولتهاى غربى و حکومتهاى مستبدى که دستنشاندهى آنها هستند، براى مردم دنیا آشکار شده و امروز منفورند در دنیا؛ حالا بعضى از سران دولتها و دولتهاى وابسته و دولتهاى ضعیف و ملاحظهکار و ترسو، خب در تعارف یک چیزهایى میگویند اما در بین ملتها انصافاً امروز منفورند.
*پرسش:شما دولت آمریکا را چگونه توصیف می کنید؟
پاسخ: امروز آمریکا از همهى دولتهاى دیگر منفورتر است، هم در این منطقه، هم در مناطق دیگر؛ حالا منطقهى اسلامى که خیلى، در مناطق دیگر هم همینجوراست. امروز دولت آمریکا در سطح بینالمللى یک بازیگر خشن و آلودهى به جنایت معرفى شده که واقعیت قضیه هم همین است. در سطح بینالمللى دولت آمریکا امروز این است: یک بازیگر خشن، آلودهى به جنایت، و بىباک از کارهاى زشت، و ارتکاب خلاف حقوق ملتها و حقوق انسانها؛ در داخل کشور خودشان هم بهعنوان یک دولت و یک رژیم دروغگو و مزور معرفى شده [که] وعده میدهد، عمل نمیکند. لذاست که اعتقاد مردم به این دولتها - هم به این رئیسجمهور فعلى آمریکا، هم به رئیسجمهور قبلى آمریکا - [در] نظرسنجىهایى که از مردم کردند، در حد بسیار پایینى بود؛ نشان میدهد که مردم اینها را قبول ندارند. خب، اینها دشمن ما هستند؛ دشمن ما یک دولت آبرومند، یک دولت حرفِحسابدار نیست، اینها هستند. لذا از اینها نبایستى یک بیمى انسان به خودش راه بدهد.
*پرسش:بعضی می گویند این جریانی که شما اسمش را بیداری اسلامی گذاشتید حرکتی احساسی وزود گذر است وبا یک کودتا می توان آن را از بین برد؟
پاسخ: وقتى احساس وظیفهى اسلامى در یک ملتى بهوجود آمد، احساس هویت اسلامى وقتى در یک ملتى بهوجود آمد، به این آسانىها نمیشود این را از بین برد؛ حالا گیرم یک دولتى سرکوب بشود یا برکنار بشود - یا با کودتا، یا با هر عارضهى دیگرى - لکن آن روحى که در مردم بهوجود مىآید، آن خودباورى و خودبازیابى هویت اسلامى، این به این آسانىها از بین نخواهد رفت و از بین هم نرفته است.
*پرسش:آیا با وجود مشکلاتی که در جامعه هست ملت ایران از آرمان هایش دست برمی دارد؟
پاسخ: ملت ایران با گذشت ۳۵ سال از طلوع انقلاب، از انقلاب زده نشده است، دست نکشیده است، انقلاب را کنار نگذاشته است، روحیهى انقلابى را از خود دور نکرده؛ شما ملاحظه کردید این بیستودوم بهمن را. در کشور ما هم این رشد تفکر اسلامى و استقامت اسلامى و بالندگى و تناور شدن درخت حکومت اسلامى و نظام اسلامى است که وجود دارد.
*پرسش:امروز چه مسئولیتی بر دوش حوزوی ودانشگاهی ومردم است؟باید چه کرد؟
پاسخ: یکىاز آن وظایف واقعبینى است.
*پرسش:ما معمولا در نگاه به واقعیت ها چگونه عمل می کنیم؟
پاسخ: معمولاً در نگاه به واقعیتها، طبیعت انسان این است که سراغ نقاط ضعف میرویم. همهى این چیزهایى که ما مىبینیم، فرض بفرمایید که گرانى را مىبینیم [یا] تحقق نیافتن برخى از اهداف اسلامى را مشاهده میکنیم، اینها خب یک واقعیتهایى است و غالباً اینها را مىبینیم - بعضىها هم البته همینها را درشت میکنند - لکن واقعیتهاى دیگرى هم وجود دارد در این کشور؛ اینها را باید دید. یک واقعیت همین است که عرض کردیم، واقعیت ایستادگىِ نظامِ مبتنى بر اسلام؛ این یک واقعیتى است.
*پرسش:این واقعیت را کمی بیشتر توضیح می دهید؟
پاسخ: توقع دشمنان اسلام و دشمنان ایران این بود که مردم بعد از یک سال دو سال پنج سال، خسته بشوند، یادشان برود، از انقلاب دست بکشند؛ کمااینکه در بسیارى از انقلابهاى دنیا همین اتفاق افتاده است؛ اینکه من میگویم "بسیارى"، در واقع باید گفت همه؛ در این انقلابهایى که در دویست، دویستوپنجاه سال اخیر در دنیا اتفاق افتاده است، تا آنجایى که بنده سراغ دارم همهجا همینجور بوده است، بعد از گذشت یک مدتى آبها از آسیاب افتاده است و آن موج انقلاب فروکش کرده و تمام شده، برگشته به حالت سابق.
بنده به یک کشورى رفتم زمان ریاست جمهورى، یک کشور انقلابى که هفت هشت ده سالى بود انقلاب کرده بودند، رئیس آن کشور هم جزو همان عناصر انقلابکننده بود وقتى ما رفتیم آنجا. وقتى من وارد شدم[به] آنجایى که مارا بردند بهعنوان ضیافت و بهعنوان مهمانى و اینها، دیدم عیناً همان وضعیتى که حاکم استعمارگر قبلى - که پرتغالى بوده است؛ آنجا مستعمرهى پرتغال بود - با آن وضع زندگى میکرده، عیناً همان وضع وجود دارد، هم از لحاظ تشریفات ظاهرى، هم از لحاظ احترامات، [هم از لحاظ] آداب! هیچى فرق نکرده است؛ یعنى اولى که اینها سرِکار آمدند اینجور نبوده، بعد بتدریج مغلوب عادات مستکبرین و مستبدینِ قبل از خودشان شدند و همان وضعیت را انجام دادند؛ انقلاب اسلامى مغلوب نشد، جمهورى اسلامى مغلوب نشد؛ آن کسانى که میخواستند عادات قبلى، سنن قبلى، شیوهى قبلى را بر این کشور و بر این انقلاب تحمیل کنند، نتوانستند.
*پرسش:حرف ها وآرمان های انقلاب اسلامی چیست؟
پاسخ: انقلاب همچنان حرف اسلام را میزند، حرف انقلاب را میزند، حرف استقلال را میزند، حرف ایستادگى ملى را میزند، حرف توسعهى درونزاى کشور را میزند، حرف عدل را میزند و براى این اهداف بزرگ تلاش میکند و کار میکند؛ همهى اینها مسائل انقلاب است.
*پرسش:انگیزه های دینی در نسل جدید جوانان انقلاب چگونه است؟گاها می گویندجوانان ما از دست رفته اند واز این دست حرفها،نظر شما چیست؟
پاسخ: یکوقت است که ما پیرمردهایى که از دورهى انقلاب باقى ماندهایم، ما انقلابى باقى ماندهایم اما جوانهاى ما از دست رفتهاند؛ مىبینیم اینجورى نیست. ما امروز، جوان انقلابى بسیار داریم، در سرتاسر کشور داریم، از همهى قشرها داریم، در دانشگاهها بسیار داریم، جوانى که هم متدین است، هم انقلابى است؛ به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابى اولِ انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آنروز اولاً آن انقلابِ با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیاً آنروز اینترنت نبود، ماهواره نبود، این همه تبلیغات گوناگون نبود، این جوان در معرض این همه آسیب نبود، جوان امروز در معرض این همه آسیبها است؛ اینترنت جلوى او است، این همه تلاش دارد میشود براى اینکه این جوان را منحرف کنند، [اما] این جوان متدین باقى میمانَد؛ نمازخوان است، به نماز اهمیت میدهد، نمازِ شب میخواند، نافله میخواند، در مراسم مهم دینى شرکت میکند، پاى انقلاب مىایستد، شعارهاى از دل برآمده میدهد؛ اینها چیزهاى مهمى است. نسل امروزِ انقلاب، به نظر ما یکى از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتى است، باید این را دید.
*پرسش:نظر شما در باره ی مذاکرات اخیر چیست؟
پاسخ: یک واقعیت دیگرى که نباید غفلت کرد، دشمنى دشمنان ما است. از دشمنى دشمن نباید غفلت کرد. به قول سعدى: «دشمن چون از همه حیلتى فرومانَد، سلسلهى دوستى بجنبانَد»، (۵) آنگاه در دوستى کارى کند که هیچ دشمنى نکرده باشد؛ این را نباید فراموش کنیم؛ این واقعیتى است؛ دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملى ما هستند و دشمن ملت ما هستند بهخاطر این خصوصیات؛ بله، اگر چنانچه این ملت از انقلاب دست برمیداشت، از اسلام دست برمیداشت، خودش را تسلیم متجاوز و متعدى میکرد، از ملت ما خیلى هم راضى بودند، خیلى هم تعریف میکردند، اما با ملت بدند بهخاطر این. قَد بَدَتِ البَغضآءُ مِن اَفواهِهِم؛ (۶) حرفهایى هم که میزنند، نشان میدهد که چقدر این بغض و دشمنى عمیق است. وَ ما تُخفى صُدورُهُم اَکبَر؛ (۷) آن مقدارى که میگویند بخشى از آن دشمنىها است که اینها بر زبان مىآورند، والا آنچه که در دلهاى آنها است بمراتب بیشتر است.
*پرسش:شما در سخنانتان می گویید تحریم ها اثر نکرده است ودشمن در برابر ملت ایران عاجز شده است،کمی توضیح می دهید؟
پاسخ: دلیل عجز را اگر بخواهید، این است که چون نمیتواند مقابله کند، تحریم را آورده؛ والا اگر میتوانست مقابله کند، تحریم چرا؟ دلیل بر اینکه تحریم هم فایده ندارد و نداشته است و نخواهد داشت، این است که مکرر تهدید نظامى میکند. خب، اگر میتوانستند اینها با شیوههاى متعارف و معمول دنیا این انقلاب را از بین ببرند و این ملت را به زانو در بیاورند، دیگر این تهدید و این فشار و اینها لازم نبود. و این تحریم هم جدید نیست و نشان هم دادند.
*پرسش: نظر شما درباره رابطه با دنیا چیست؟چه مرزها وخط قرمز هایی وجود دارد؟مذاکرات با چه کسی باشد بهتر است؟
پاسخ: خوب یکی دیگر از وظایف ما مرزبندى صحیح و صریح با جبههى دشمن است. مرزبندى به معناى این نیست که ما رابطهمان را قطع بکنیم؛ توجه بکنید، مغالطه نکنند که شما میگویید ما با همهى دنیا دشمنیم؛ نه، مرزبندى کنید، مرزها مخلوط [نشود]. مثل مرز جغرافیایى؛ در مرز جغرافیایى شما بین کشور خودتان و کشورهاى اطرافتان مرز معین میکنید؛ معناى این مرز این نیست که شما نمیروید آنجا، آنها نمىآیند اینجا؛ معناى این مرز این است که هر رفتوآمدى منضبط خواهد بود. بنابراین معناى مرزبندى این است که مشخص باشد ما چه کسى هستیم، شما چه کسى هستید. من گمان میکنم سورهى مبارکهى "قل یا ایها الکافرون" همین مرزبندى را بیان میکند: لا اَعبُدُ ماتَعبُدون، و لا اَنتُم عابِدُونَ مااَعبُد؛ (۱۱) یعنى مرز مشخص باشد، مرز مخلوط نشود. کسانى که سعى میکنند این مرز را کمرنگ کنند یا محو کنند یا از بین ببرند، اینها خدمت نمیکنند به مردم، اینها خدمت نمیکنند به کشور؛ چه مرزهاى دینى و عقیدتى، چه مرزهاى سیاسى. استقلال، مرزى است براى کشور؛ این کسانى که سعى میکنند اهمیت استقلال یک ملت را - بهعنوان جهانى شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعهى جهانى - از بین ببرند و کمرنگ کنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتى نمیکنند به این کشور. شما میگویید ارتباط داشته باشیم با دنیا، خیلى خب، ارتباط داشته باشید، منتها معلوم باشد با چه کسى ارتباط دارید، چرا ارتباط دارید، چه جور ارتباطى دارید، اینها مشخص باشد؛ مرزبندى یعنى این.
*پرسش: وسوال آخر آن که آیا با رابطه ودوستی با دشمن مشکلات حل خواهد شد؟مانند این مذاکرات اخیر که صورت گرفت؟
پاسخ: اینجورى نیست قضیه که اگر چنانچه ما تسلیم شدیم در مقابل دشمن، آنوقت مشکلات ما برداشته خواهد شد، برطرف خواهد شد؛ نخیر.{برای پاسخ تکمیلی به پرسش آمریکا مراجعه شود}
:.:.: تمام :.:.:
- ۹۲/۱۲/۲۳