نکاتی از 10نکته از معرفت النفس استاد طاهرزاده
نکاتی از 10نکته از معرفت النفس استاد طاهرزاده
1)دلایل اسباط خدا هیچ ربطی به خداشناسی ندارد(توضیح داده می شود).
2)ما اگر ندانیم دنبال چه چیزی هستیم هرچه می بینیم فکر می کنیم این همان است که ما می خواستیم ومی گوییم (هذا ربی)
3)موفقیت هر اندیشه ای به اندازه ی کشف خودش بوده است. آن ها به همان اندازه که خود رامی یابند وچیزی را به عنوان نه خود را جای خود نگیرند جلو افتاده اند.
4)به نظر شما علم به معنی خدا چه قدر خداست؟ ماثابت می کنیم هیچی نیست .مثلاً ما وقتی علم به تری آب داریم چه قدر تر می شویم ؟هیچی .اما ارتباط با تری یک ذره اش هم تر است.
5)آیا خدادانی همان خداداری است؟ما وقتی خدارامی دانیم هیچ ارتباطی با خود خدا نداریم وآن مثل یک آدرس است که حکایت از وجود جایی می کند.خدای درذهن ما که خدا نیست ،معنای خدا است.
6)یکی از نزدیک ترین واقعیت ها به ما خودمان است.
7)همه ی ادراکات ما(شنیدن ،دیدن،فکر کردن و...)مربوط به «من» یاروح انسان است.
8)مااگر خواستیم خودمان را ارزیابی کنیم باید شرایطی را کشف وایجاد کنیم که در آن جا خودمان را بدون مانع ببینیم .مثلا ما وقتی می خواهیم روی این آزمایش کنیم که «آب در 100درجه سانتی گراد به جوش می آید»آزمایش وارزیابی کنیم باید آبی را انتخاب کنیم که مقطر باشد وگچه وچیز های دیگر اضافه نداشته باشد.این جا است که بزرگان خواب را به میان می کشند .مادر خواب می توانیم خودرا ارزیابی کنیم.
9) ماوقتی خواب می بینیم که ماشینی دارد به ما می زند و مااز ترس به پیاده رو پناه می آوریم این جا یک سوال پیش می آید که آن که در خواب بود چه کسی بود ؟خب جواب می دهید خودم بودم حالا یک سوال دیگر:آن که در رختخواب بود که بود ؟خب جواب می دهید خودم ویک سوال دیگر این که :آن که درخواب بود چه قدر از خودتان بود ؟خب می گویید همه ی خودم.پس حالا ما یک نتیجه می گیریم که«تن انسان هیچ نقشی در بودن انسان ندارد .تن درحقیقت انسان دخالتی ندارد .زیرا من بدون بدنم هم هستم مانند خواب که بدن در رخت خواب بود وروح من در خیابان سیر می کرد.» پس من انسان هست چه با تن چه بی تن واین تن درحقیقت من انسان که همان روح باشد دخالتی ندارد .مانند مثال آب که آب چه 20درجه باشد،وچه60درجه باشد درحقیقت تری آب تاثیری ندارد.
- ۹۲/۰۵/۲۰